البته که باز هم اتفاق خاصی موجب شده تا من سراغ وبلاگ خاک گرفته ام، بیایم. اتفاق خاصی به نام آشنایی با یک هنرمند ، بانو ایران درودی ... شخصیتی که وجودش در شرایط خاص اجتماعی امروز که عمده هنرمندان را کم کار و منزوی نموده، بسیار گرانقدر بوده و برای شخص من بی نهایت امیدبخش است. درست مثل یک نفس تازه ...
آثار این هنرمند سورئال در قالب 57 امین نمایشگاهش، امروز تمام گالری های خانه هنرمندان را مزین کرده و من که البته چیز زیادی هم از نقاشی نمی دانم دیروز برای بار دوم بود که به تماشا می رفتم.
در نقاشی های ایران درودی کویر، گل، آسمان، نور، افق، آب و بلور فراوان دیده می شود و مفاهیم معنوی والایی همچون زندگی، عشق، انسان، آگاهی، کمال و میهن را می توان به زیبایی درک کرد. تابلوهای نقاشی ایشان که به نظر من به اشعار سهراب شبیه اند، بسیار زیبا، آرامش بخش و بی کرانه اند و ارزش بارها و بارها دیده شدن را دارند. رنگهای لطیف و شفاف به کار رفته در تابلوها به نوعی شاید تجربیات عارفانه نقاش را تصویر کرده و به نظر می رسد ابعاد درک آثار برای بیننده، فراتر از زمان حال می باشد.
این نمایشگاه تا فردا 9 خرداد ماه 91 ادامه داشته و در دو روز پایانی شخص خانم ایران درودی نیز در نمایشگاه حضور خواهند داشت.
تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم
و آن نگفتیم
که به کار آید،
چرا که تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
آزادی!
مانگفتیم
تو تصویرش کن!